• وبلاگ : ۩۞۩رپ و رپ و ؟؟ ۩۞۩
  • يادداشت : عاشقي؟؟هه!!!
  • نظرات : 355 خصوصي ، 46 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    آه اي خدا خسته شدم از توبه‌هاي الکي
    از وعده هاي بي خود و ناله‌هاي دروغکي

    امشب ميخوام روراست باشم بهت بگم يواشکي
    عشق و محبت نمي‌شه يک طرفه و زورکي

    تو را به جان فاطمه بذار که لايقت بشم
    تو را به فرق مرتضي بخواه که عاشقت بشم

    اگه مي‌بيني زندگيم طعمه نفس و شيطونه
    اگه دلم داره منو به رسوايي مي‌کشونه

    اگه آتيش معصيت مي‌کشه از دل زبونه
    الهي بنده ات بيش از اين ديگه تو دنيا نمونه

    فقط تويي که ميتوني من رو ز غم رها کني
    يه بنده ي آلوده رو واسه خودت سوا کني

    من اوني ام که هيچ موقع از روي تو حيا نکرد
    يه بار هم از صدق و صفا خالقش رو صدا نکرد

    براي وقت مردنش توشه اي دست و پا نکرد
    هيچ کار خالصانه اي به خاطر خدا نکرد

    حالا که رام دادي ديگه، تو مجلس آشتي کنون
    تو را به جان فاطمه من رو از اين خونه نرون