سفارش تبلیغ
صبا ویژن


۩۞۩رپ و رپ و ؟؟ ۩۞۩

                                  
گریه هایم را به باد می سپارم

و صدای بغض آلودم را به خواب

آسمان مدتی تاریک است

وقلب من آشفته از هیاهوی سرد

چه زود فراموش می شوم

انگار سالهاست که مرده ام

اما هنوز ذهن زخمی ام

یاد تو را نشانه می رود

بغض آلودم

+ خط خطی شده در یکشنبه بیست و ششم اسفند 1386ساعت 21:32 توسط  رضاجون

بدان که برای زیستن دو قلب لازم است...

 قلبی که هدیه دهد وقلبی که هدیه پذیرد.

قلبی که سخن گوید وقلبی که پاسخ دهد.

 قلبی که دوستش بداری و قلبی که دوستت بدارد.

 قلبی برای من وقلبی برای شما

................................................برای دیدن که امید نا امیدان است "

من می خوام کبوتر دل تو رو اسیر کنم این دل تشنه رو از

چشمه عشقت سیر کنم

 بزنم به موج دریای خیال عشق تو باقی عمرم  و عاشقونه با

توپیر کنم . 

غرورتو واسه کسی که دوسش داری بشکن.....ولی دل کسیوکه دوسش داری بخاطر غرورت نشکن.....عشق یعنی کوچک کردن دنیا به اندازه یک نفر یا بزرک کردن یک نفر به اندازه دنیا

 

هر وقت تونستی برفها رو مشکی کنی

هر وقت تونستی پر کلاغ رو سفید کنی

هر وقت تونستی آتیش رو بوس کنی

هر وقت تونستی توی آب نفس عمیق بکشی

بدون من هم می تونم فراموشت کنم..........

 

..................................................................................................

گفتم میروی؟گفت آری گفتم مرا هم با خودت خواهی برد گفت نه آنجایی که من میروم جای دو نفر است نه سه نفر. گفت میروی گفتم آری گفت مرا با خود خواهی برد گفتم جایی که من میروم جای یک نفر است نه دو نفر او رفت من هم رفتم ولی حالا او سالهاست که برگشته و تنها مزارم را با اشکهایش آبیاری میکند

.............................................

اگه با تموم این خاطره ها
تو همین دفتر عشق جام بیزاری بعد اون دیگه نه من مال من
نه تو تکیه گاه این شکستگی
بیا عاشق بمونیم کنار هم
نگو از این نرسیدن خسته ام
نگو از این نرسیدن خسته ام ما به هم نمی رسیم آخر بازی همینه
آخر عشق دوتا خط موازی همینه
ما به هم نمی رسیم
من و تو مثل دو تا خط موازی می مونیم
که توی دفتر عشق اسیر شدیم
نرسیدیم به هم آخر شب
تو همون دفتر کهنه پیر شدیم
با هم و کنار هم روز ها گذشت
دستای من نرسیده به دست تو
می دونم که ما به هم نمی رسیم
اگه با شکست من شکست تو
اگه من بشکنم،تو بی خیال
بگذری و تنهام بذاری

........................................................................

زندگی مانند پیازی است که تا درون آن را باز میکنی آدم را به گریه می اندازد شاید زندگی مروارید غلطانی باشد بنام(اشک)فریاد رسائی باشد بنام(آه)و آینه شکسته ای باشد بنام(دل).

 

 

نظرات


نوشته شده در دوشنبه 86/12/27 ساعت 11:53 صبح توسط رضا| نظرات ( )


قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت

جاوا اسکریپت

< > dariushkamani.blogfa.com

> پ10084;ـو

کد ماوس