مرور خطرات، بادي سرد، ظاهري آشفته، تني خسته، قلبي شکسته- نه از تو، که از خودم...- من مي روم تا تو بماني... چه فداکاري ظالمانه اي! وقتي هنوز صدايت شوق زندگي است
سلام زيبا نوشتي اما چرااين همه غمگين؟ دوست خوبم تا خدا توي دلت هست غصه و غم نبايد راه بدي.